یادداشت | نهضت آزادی در بن بست چهل ساله
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، نهضت آزادی به عنوان یکی از جریانهای اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی نزدیک به چهار دهه است به فعالیت علیه نظام پرداخته، اما همچنان در رسیدن به اهدافش ناکام مانده است آنچه میبایست رهبران این جریان به آن توجه کنند این است که زمانی ایدئولوگ و مرشد فکری نهضت آزادی در سال 1360 ضمن بیانیهای با عنوان «کی باید برود؟» که در روزنامه میزان منتشر گردید، رهبر انقلاب را مورد خطاب قرار دادند و بیان داشتند؛ کشور بخاطر وجود مشکلات به «بن بست» رسیده است که تبعات دردناک اين بنبست علاوه بر بيآبرويي، کارهاي مملکت را خوابانده است.[1]
چنین ادبیاتی علاوه بر آنکه در مقالاتی همچون «از امام تا خط امام»، «ميثاق» منتشر شده در روزنامه میزان نمایان میباشد؛ در دهه 1360 در بیانیههای مختلف نهضت آزادی کاملا تبلور یافته؛ به عنوان نمونه این جریان در بیانیهای با عنوان «پايان عادلانه جنگ بيپايان» بر این امر تاکید میورزد که «متوليان انقلاب و نظام با دادن وعدهها و پيشگوييهاي غيرواقعي و دروغ کشور را به بنبست کشاندهاند.»[2] اینگونه توهمی در بیانیههایی مانند «آزادي در جامعه ما»، «پيام امتنان و اميد»، «پيام نهضت آزادي به رهبر انقلاب اسلامي ايران»، «پيرامون ولايت مطلقه فقيه يا (انقلاب چهارم)»، «تجربه دهساله انقلاب اسلامي ايران (به مناسبت 22 بهمن)» و بسیاری دیگر از بیانیهها به صراحت آمده است.
حضرت امام (ره) در مقابل اين موضعگیریها ميفرمايد:
«شما به بنبست رسيديد. اشتباه ميکنيد مملکت اسلام که به بنبست نميرسد ... دستبرداريد از اين فضوليها. براي خدا کارکنيد براي خدا آرامش بگيريد. براي خدا دعوت به آرامش بکنيد».[3]
آنچه امروزه میتوان بر آن تاکید داشت این است که حاصل چهار دهه فعالیت نهضت آزادی انزواگرائی و بنبست سیاسی میباشد. با توجه به اینکه فعالیت این جریان در دورانهای انتخابات بسیار پررنگ میگردد؛ مبتنی بر فعالیتشان در این عرصه، میتوان سیاستهای نهضت آزادی را به چند دوره تقسیم نمود.
رفتار انتخاباتی نهضت آزادی در دهه اول نظام جمهوری اسلامی ایران:
باید یادآوری نمود که در این دهه با از میان رفتن بزرگترین مانع مشارکت سیاسی مردم در امور سیاسی و اجتماعی که رژیم خودکامه پهلوی بود با تأکید حضرت امام زمینه برای مردمگرایی فراهم آمد. بیانات و سخنرانیهای مسئولین و سران نظام نشان میدهد همگی خواهان تداوم مشارکت گسترده مردمی در امور سیاسی – اجتماعی بودهاند.
در این مقطع زمانی کشور دارای شرایط خاص ازجمله وجود گروهکها و شکلگیری ترورهای گسترده در کشور بود، نهضت آزادی در ائتلاف با گروهکهای تجزیهطلب، از فضای بهدستآمده در انتخابات استفاده نمودند تا مشارکت مردمی را به چالش بکشاند.
این طیف، همراه با دیگر دشمنان اسلام که بهخوبی درک کرده بودند حضور مردم در انتخابات به معنای تثبیت و تحکیم پایههای نظام جمهوری اسلامی است، برای کمرنگ کردن چنین حضوری در صحنۀ انتخابات، مجبور شدند در بیانیهای با عنوان «پیام امتنان و امید»[4] آزادی در انتخابات را زیر سؤال ببرند تا اسباب دلسردی مردم فراهم گردد و منجر شود حضور مردم بهپای صندوقهای رأی کمرنگ شود و از این طریق کاهش استقبال مردم از انتخابات را به معنای کاهش محبوبیت انقلاب تعبیر کنند.
در طول دهه اول نهضت آزادی نهتنها انتخابات را انحصاری، بلکه فضای حاکم بر کشور را نیز استبدادی دانستند و حکم به تحریم انتخابات نمودند[5] چنین سیاستی در بیانیههایی همچون «آزادی در جامعه ما، نامهای به رئیسجمهور» و... کاملا هویدا است حتی در این بیانیهها مردم را به قیام علیه نظام دعوت کردند که دستاوردی جز غیرقانونی دانستن فعالیت این تشکل نداشت.
بررسی رخدادهای دهه 1360 بهخوبی نشان میدهد که مسئله انتخابات ازجمله سوژههای ثابت نهضت آزادی است تا موضوعاتی را که همواره مدنظر دارند، بیان نمایند. عمدهترین اهداف نهضت مانند تأکید بر فراهم نبودن شرایط مناسب سیاسی به منظور توجیه شرکت نکردن در انتخابات؛ استمرار بخشیدن به حضور خود در مجامع خارجی و جریانات مخالف انقلاب؛ حفظ هواداران و جذب افراد جدید و بالاخره تبلیغ روی موقعیت نامناسب دمکراسی در جمهوری اسلامی؛ است. در این راستا این جریان همواره در تلاش بود چهرهای ناکارآمد از نظام ترسیم نماید و با بزرگ نمودن برخی کاستیها و مشکلات کشور درصدد احیای تفکرات خود باشند که تمام این امور در چارچوب سیاستهای کلی ضدانقلاب بوده و زمینه خوشآیند استکبار را همواره فراهم نموده است.
رفتارهای انتخاباتی نهضت آزادی در دهه دوم جمهوری اسلامی
رفتار انتخاباتی در این دوره ضمن کسب تجربیات جدید و متنوعی که تا پیش از این سابقه نداشت روند تازهای پیمود در این دوران احزاب و تشکلهای سیاسی با اعلام موجودیت، فضای رقابتهای انتخاباتی را دامن زدند.
گفتمان سازندگی و سپس اصلاحات بر پایه توسعه اقتصادی و سیاسی با ادبیات خاص غربگرایانه محور کار دولتها قرار گرفت؛ افزون بر اینکه گسترش آزادیها، توسعه کمی و کیفی مطبوعات، افزایش سطح مشارکت سیاسی شهروندان و افزایش تشکلهای سیاسی از جمله دستاوردهای این دوره بود. جریانهای لیبرال به رهبری نهضت آزادی در انتخابات مجلس پنجم در سال 1374 فعالیت گستردهای را برای نفوذ در محافل فرهنگی اتخاذ نمودند و تمام تلاششان در جهت گرفتن امتیاز نشریهای برای ایجاد فضای تبلیغاتی بر ضد نظام جمهوری اسلامی بود تا بتوانند به وسیله آن اندیشه سکولاریسم خود را بر فضای جامعه حاکم نمایند. به این جهت ابراهیم یزدی در دیماه 1374 تصریح کرد:
«انتخابات مجلس پنجم یک نقطه عطف بوده و ما به آن بهعنوان یک مبارزه علنی سیاسی نگاه میکنیم.» همچنین غلامعباس توسلی از وابستگان به نهضت آزادی نیز تصریح کرد «ما در این دوره به طور گسترده و غیرعلنی فعال خواهیم بود. ما به طور رسمی، مشخص نخواهیم کرد که کاندیداهای ما چه کسانی هستند؛ اما بهصورت خصوصی، دوستان و هواداران را در جریان قرار خواهیم داد و به این ترتیب، شورای نگهبان متوجه وابستگی کاندیداهای غیر مطرح ما نخواهد شد.» [6]
با توجه به اذعان سردمداران نهضت آزادی میتوان گفت سیاست این جریان نفوذ و استحاله انقلاب از درون بوده است. مدعای این فرضیه، پیام دبیر کل نهضت آزادی نیز برای گردهمایی سالیانه حزب کارگزاران میباشد که در پیامش ضمن سیاهنماییهای بسیار درباره جمهوری اسلامی، اعلام میکند «ما در استبداد گرفتار هستیم و باید دستبهدست هم بدهیم تا تمامیتخواهان و حزب پادگانی حاکم بر حکومت را به زیر کشیم»،[7] ایشان از جریان کارگزاران میخواهد با احزاب اصلاحطلب دیگر همکاری نمایند و تصمیم مشترک اتخاذ نمایند.
جریان نهضت آزادی در دهه دوم انقلاب، تمام فعالیتش را جهت نفوذ در نظام جمهوری اسلامی معطوف نمود. انتخابات مجلس ششم روزنهای شد تا بتوانند افرادی که با افکار لیبرالی آنها نزدیکتر میباشند را بر کرسیهای مجلس بنشانند و در انتخابات ریاست جمهوری آینده نیز تأثیرگذار باشند. در این راستا حتی پس از پیروزی آقای خاتمی در انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری، با بهرهبرداری از وجهه سیاسی آقای خاتمی و جبهه موسوم به دوم خرداد توانستند بهوسیله عبدالله نوری «وزیر کشور» مجوزی برای رسمیت پیداکردن نهضت آزادی را به دست آورند؛ اما این عمل منجر به استیضاح وی گردید.[8]
فعالیت نهضت آزادی در دوران ریاست جمهوری خاتمی، علیه نظام به حدی شدت گرفت که محمد سلامتی عضو مرکزیت سازمان مجاهدین انقلاب اعلام کرد «نهضت آزادی ته فکرش این است که حکومت دیگری به وجود بیاورد»[9] به این خاطر آنها را «غیرخودی» خواند و خواستار طرد آنها از جبهه دوم خرداد شد که نهایتاً در غائله دانشگاه تهران و آشوبهای خیابانی تیرماه 1378 سازمان مجاهدین انقلاب در بیانیهای حکم به اخراج نیروهای «غیرخودی» از جبهه موسوم به دوم خرداد صادر نمودند.[10]
نهضت آزادی در دهه دوم مخصوصا دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی به خاطر حمایتی که از این دولت داشت چهرۀ دوگانهای را از خود به نمایش گذاشت. چراکه هم ژست اپوزیسیونی میگرفت و به انتقاد از حاکمیت میپرداخت و هم سهمی در حاکمیت داشت که میتوانست در مجموع سیاستهای حکومتی و اجرایی بهنوعی دخالت کند بهگونهای که بسیاری از مصوبات مجلس ششم با مشاوره گروههای اپوزیسیون نهایی میشد.
رفتار انتخاباتی نهضت آزادی در دهه سوم نظام جمهوری اسلامی ایران
در دهه سوم علاوه بر محاسبه و ارزیابی در عملکردها پایبندی به ارزشهای انقلاب نیز در انتخابات مردم تاثیر میگزارد که در مجلس هفتم و انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 نمایان میگردد و عملا توانست جریانهای برانداز را تا حدودی صحنه سیاست خارج سازد اما مهمترین رخداد این دهه، انتخابات و فتنه سال 1388 میباشد.
دهمین انتخابات ریاست جمهوری متأثر از حضور آقای میرحسین موسوی بود. ایشان در سال 1376 ضمن شایعاتی در مورد کاندیداتوریشان؛ تمایلی به آمدن نداشت. همچنین در سال 1384 نیز زمزمههایی از سوی مجمع روحانیون از آمدن وی برای انتخابات ریاست جمهوری به گوش میرسید.
سران نهضت آزادی در پاسخ به سؤال خبرنگاران که آیا از میرحسین موسوی حمایت میکنند یا نه؟ ضمن طفره رفتن از پاسخ، بیان داشتند وی علاقهای به حضور در انتخابات ندارد؛ و بهنوعی استقبال سرد از حضور میرحسین در انتخابات به نمایش گذاشتند؛ البته به خاطر مبارزات ایشان در دهه شصت علیه لیبرالیسم و تکیه وی بر همین مواضع در حوادث تیر 1378، این جریان تمایلی بر حمایت ایشان در انتخابات 1384 نداشت.[11] مگر آنکه همانند برخی از استحاله شدگان خط امام، از دیدگاههای سابق خود دست بردارد.
در انتخابات 1388 این استحاله صورت گرفت و نهضت آزادی از میرحسین موسوی حمایت نمود و جلسات محرمانه با ایشان برگزار کرد.[12] این در حالی است که طیفی از نیروهای مذهبی از ایشان چهرهای اصولگرا و انقلابی و پایبند به راه امام در ذهن خود ترسیم کرده بودند.
نهضت آزادی در این انتخابات، استراتژی خاصی را مهندسی کرد که سهشاخه داشت. عدهای از میرحسین موسوی حمایت کردند. میرحسین نیز که دست خود را به سوی همه احزاب دراز کرده بود به دفاع از آنان پرداخت؛ و بدون توجه به سوابق نهضت آزادی و نادیده گرفتن سخنان حضرت امام نسبت به آنان، بارها از نهضت آزادی دفاع و برابر منتقدان ایستادگی کرد.
درحالیکه دانشجویان به تعامل پنهان میرحسین با نهضت آزادی اعتراض میکردند. میرحسین در دیدار با نمایندگان برخی از احزاب، از سران نهضت آزادی، مانند غلامعباس توسلی و محمد بسته نگار دعوت به همراهی میکند.[13] همچنین در برگزاری میتینگ انتخاباتیاش در برج میلاد از سران نهضت آزادی دعوت نمود؛[14] که این میتینگ، محلی برای زیر سؤال بردن نظام، اسلام و اهانت به دولت نهم تبدیل شد.
نهضت آزادی در این انتخابات علاوه بر ارتباط برقرار کردن با میرحسین موسوی نیمنگاهی به دیگر کاندیدای نزدیک به جریان فکری خود یعنی مهدی کروبی نیز داشت. ابراهیم یزدی و سران این جریان طی ملاقاتی با رئیس ستاد کروبی (غلامحسین کرباسچی)، دغدغه خود را از مسائل داخلی و خارجی بیان داشته و سپس مسئله صیانت از آرای مردم در انتخابات ریاست جمهوری دهم را مطرح نمودند.[15]
ملاقات سران نهضت آزادی با مشاوران عالی کروبی از جمله کرباسچی و مسئولان ستاد میرحسین تا روز برگزاری انتخابات ادامه داشت. تا اگر یکی از این دو نامزد انتخاباتی پیروز شد بتوانند بهره لازم را از نظام آینده ببرند؛ و در صورت شکست نیز جبههای از نیروهای معترض را بسیج نمایند و بتوانند نظام را به چالش بکشانند.
برخی از اعضای نهضت آزادی مانند امیر انتظام که شاخه سوم را تشکیل میدادند بر مواضع پیشین نهضت، یعنی تحریم انتخابات اصرار میورزیدند و مدعی بودند چون انتخابات ریاست جمهوری انحصاری است مشروعیت ندارد؛ و فقط نامزدهایی حق شرکت در انتخابات را دارند که از سوی شورای نگهبان تائید شده باشند.[16]
پس از برگزاری انتخابات و پیروزی احمدینژاد، نهضت آزادی که در انتهای راه بود. دولت برآمده از انتخابات دهم را فاقد مشروعیت دانست؛ و به بهانه تقلب در انتخابات، به مخالفت آشکار با نظام روی آورد و در بیانیهای اعلام نمود «نتیجه انتخابات، بنابر دلایل و شواهد متعدد، ازجمله گزارش کمیته صیانت از آرا، مبنی بر بیش از هزار مورد تخلف در سراسر کشور و نیز بر پایه اظهارنظر صریح کاندیداهای اصلاحطلب، قابلقبول نبوده و نمیتوان به استناد آن، انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری را انتخابات سالم و منطبق با اصول قانون اساسی و استانداردهای جهانی دانست.»[17]
نهضت آزادی همچنین در حمایت از موسوی همراه با اپوزیسیون خارج از کشور، تلاش بسیاری را برای اجرای کودتای مخملی در ایران انجام داد.[18] در این راستا ابراهیم یزدی از «معین، خاتمی و موسوی» خواست تا محوریت ائتلاف اصلاحطلبان و اپوزیسیون را بر عهده بگیرند و رهبری واحدی ایجاد نمایند.[19] و تأکید میکند اصلاحطلبان باید از خط قرمزهای نظام عبور نمایند. ایشان در توصیه به نامزدهای انتخاباتی میگوید «ما باید به دنبال تغییر در ساختار حقیقی باشیم. دوستان اصلاحطلب اشتباه کردند از حاکمیت بیرون آمدند و باید راهی پیدا کنند که دوباره به حاکمیت برگردند. مشکل آنها این است که هنوز نتوانستهاند بر سر یک استراتژی واحد به توافق برسند. ما به جد معتقدیم نامزدهای اصلاحطلب باید بدانند، مشکل مملکت، هنگامی حل میشود که اینها دارای آن شهامت و شجاعت باشند که از بعضی خط قرمزها عبور کنند.»[20]
پیوند میرحسین با نهضت آزادی به منظور فشار آوردن بر نظام برای ایجاد مذاکره و به دست آوردن امتیاز یک اشتباه بزرگ تاریخی بود که با حضور مردم در نهم دیماه 1388 منجر شد تا توطئههای این جریان با بنبست روبرو شود و نتیجهای جز مرگ سیاسی هر دو متحدش نداشته باشد.
در این دهه، هدف نهضت آزادی براندازی نظام بود اگرچه در تمام دوران فعالیتش در صدد این امر بود اما در این دهه به عنوان اولویت و در واقع نقطه حیات خود اقدام نمود که با ناکامی از آنچه درصدد بهرهبرداری از انتخابات بود مواجهه شد.
رفتار انتخاباتی نهضت آزادی در دهه چهارم نظام جمهوری اسلامی ایران:
ابراهیم یزدی دبیر کل نهضت آزادی با کاندیداتوری آقای روحانی ضمن بیان حمایت از آقای روحانی، حضور در انتخابات را یک وظیفه ملی قلمداد میکند؛[21] حتی ایشان پس از پیروزی آقای روحانی ضمن مصاحبهای با خبرنگاری آفتاب بیان میکند بقای ما در ماندن دولت آقای روحانی است. چنین بقایی نیز پیامدش حضور جدی عوامل سیاسی و فرهنگی نهضت آزادی در بدنه دولت بود.
باید توجه داشت شواهد و قرائن حاکی از آن است که این جریان در تکاپوی سازماندهی غائلهای همچون فتنه 88 میباشد. دلیل بر این مدعا بیانیهها و سخنرانیهای نهضت آزادی در تحریک جامعه برای رفتار توام با خشونت میباشد که پرده از توطئههای شوم این جریان دارد به عنوان نمونه در بیانیهای به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1396 نظام را تهدید میکند که قبل از آنکه با شیوهای براندازانه مواجهه شود به اصلاحات تدریجی و بهبود وضعیت بپردازد.[22] همچنین آغاز سال 1397 این جریان بیان میکند ناکارآمدی نظام منجر گشته انگیزه لازم برای اقدام به خشونت فراهم گردد چراکه عقلانیت جای خود را به عصبیت داده و جز انتقام به چیز دیگری نمیتوان اندیشید.[23] همچنانکه سخنان عماد بهاور رئیس شاخه جوانان نهضت آزادی ایران و مصطفی تاجزاده بر حرکتی براندازانه جهت بقای حیات در مراسم پنجاه و هفتمین سالروز تاسیس نهضت آزادی گواه بر این فرضیه میباشد؛[24] در بسیاری از بیانیههای دیگری که در این سال از سوی این جریان صادر شده است با چنین ادبیاتی بوده، افزون بر اینکه برخی اصلاحطلبان همچون آقای حجاریان نیز این روزها مانند دیگر واماندگان سیاسی که دوران احتضار سیاسی خود را سپری میکنند به تحریک و شورش علیه نظام جمهوری اسلامی دعوت میکند. با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری مبتنی بر اینکه «دشمن ممکن است در سال ۹۷ جنجال بکنند و نقشه را برای سال ۹۸ کشیده باشند» و بیتردید جهت اجرای نقشه خود از بازوانشان در داخل ایران از جمله جریانهایی همچون نهضت آزادی بهره برند توجه به این امر حائز اهمیت است.
در پایان می توان گفت با توجه به اینکه نظام جمهوری اسلامی این جریان را در ابتدای انقلاب تکریم نمود و در قدرت مشارکت داد اما نهضت آزادی بنای مخالفت گذاشت و در این راستا ضمن تهدید نظام دست به اقدامات براندازانه نیز میزند در حالی که کوچکترین برخوردی شبیه آنچه با نظام جمهوری اسلامی داشتهاند در قبل از انقلاب از این جریان با رژیم پهلوی شاهد نیستیم در حالی که شدیدترین برخوردها را رژیم پهلوی با آنها داشته است. در نهایت میتوان گفت نهضت با سوژه تراشیهای کاذب میخواهد اثبات کند بحران سیاسی در کشور وجود دارد که پیامدش تنها تغذیه رسانه ها و شبکه های غربی است./918/ی701/س
عیسی مولوی
منابع
[1] . روزنامه ميزان، «هشدار نهضت آزادي ايران پيرامون بحران کنوني کشور؛ کي بايد برود؟»، 5/3/1360، ش 189، ص 8.
[2]. نهضت آزادي ايران، «پايان عادلانه جنگ بيپايان»، 1/10/1364، ص 13.
[3]. روحالله خميني، (1378)، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثا امام خمینی، ج 14، ص 376.
[4]. نهضت آزادی ایران، پیام امتنان و امید، 22/5/1364.
[5]. نهضت آزادی ایران، آزادی در جامعه ما؛ نامهای به رئیسجمهور، تیرماه 1362.
[6]. مرتضی، قمری وفا، 1380، براندازی در سکوت: آسیبشناسی دوران گذار به جامعه مردمسالار دینی (1368-1380)، تهران، کیهان ، ص 32.
[7]. روزنامه کیهان، 7/10/1393.
[8]. محمود، فاضلی بیرجندی، 1393، از مهدی بازرگان تا حسن روحانی: کابینهها در جمهوری اسلامی ایران، تهران، نشر پایان ، 288.
[9]. روزنامه کیهان،4/11/1378.
[10]. روزنامه کیهان، 29/7/1378.
[11]. خبرگزاری ایلنا، 4/5/1384.
[12]. نهضت آزادی ایران، 29/2/1388.
[13]. روزنامه کیهان، 5/2/1388.
[14]. روزنامه کیهان،12/2/1388.
[15]. روزنامه کیهان ، 22/2/1388.
[16]. روزنامه کیهان، 6/3/1388.
[17]. نهضت آزادی ایران، 24/4/1388
[18]. موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، تاریخ وقایع انتخابات 1388، تهران، 1390، ج1، ص 800.
[19]. روزنامه کیهان، 20/4/1388.
[20]. تاریخ وقایع انتخابات 1388، ج2، ص 625.
[21]. خبرنگاری مهر، 24 خرداد ۱۳۹۲
[22]. نهضت آزادی ایران، ضرورت بازگشت به آرمانهای انقلاب و قانون اساسی؛ به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، 22/11/1396
[23]. بیانیه نهضت آزادی ایران به مناسبت آغاز سال 1397، 15 فروردین 1397.
[24]. مراسم پنجاه و هفتمین سالروز تاسیس نهضت آزادی، ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷.